کلاس شنبه

گردان حضرت زینب (س)

کلاس شنبه

گردان حضرت زینب (س)


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

گزارش جلسه دوم تدبر سوره ای

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم....


با تشکر از خانم مهسا نیکو

به نام خدا 


تعریف انسان:

لازمه تعریف : جامعیت و مانعیت .یعنی همه افراد آن موضوع را شامل شود و از غیر آن متمایز نماید .

مثلا نمی توانیم بگوییم موجود دو چشم ، چون خیلی از موجودات دیگر هم دو چشم دارند و یا نمی توانیم حیوان ناطق سفید پوست چون همه افراد انسان را شامل نمی شود.

مثلا اشرف مخلوقات ، خلیفه خدا بر روی زمین اینها هم جامع اند هم مانع .

نتیجه : تعریف می تواند در عین جامعیت و مانعیت متعدد باشد.

سوال 1- چرا در عین اینکه موضوع واحد است تعاریف می توانند متعدد باشند ؟

سوال2- تعاریف متعدد چه نسبتی با یکدیگر دارند ؟

سوال 3- شناخت تعاریف متعدد برای یک موضوع واحد چه فایده ای دارد ؟

جواب سوال اول : 

· زاویه های نگاه های مختلف 

· جنبه های مختلف نظر کردن به آن موضوع

· ذو وجوه بودن خود موضوع

· به علت وجود مراتب در عالم تعاربف متعدد داریم .چون موضوع عوالم مختلفی دارد می شود آن را در عوالم مختلف هم تعریف کرد . مثلا می شود انسان را به اعتبار روی زمین بودن تعریف کرد مثل تعریف حیوان ناطق یا رفت در عوالم بالاتر انسان را تعریف کرد که از بقیه متمایز شود که می شود خلیفه خدا . به این شکل هر چه بالاتر برویم به یک وحدتی می رسیم .احتمالا اصلی ترین دلیل همین است .

در واقع چون موضوعات در مراتب هستند لاجرم ذو وجوه اند و چون ذو وجوه هستند می شود از منظر های مختلف به آنها نگاه کرد.

جواب سوال دوم : تعاریف مختلف با هم رابطه طولی دارند ،یعنی جلوه های یکدیگرند فقط  در منظر ها و مراتب مختلفی هستند. در واقع با تعاریف متعدد به معنای تعدد ذاتی روبه رو نیستیم ، بلکه با تعدد در جلوه رو به رو هستیم .

مثلا اگر بخواهیم یک نقطه را در روی یک خط تعریف کنیم می شود x=5 (برای مثال) .این تعریف کامل است . ولی اگر بخواهیم همین نقطه را در صفحه تعریف کنیم می شود x=5 , y=0 . همین نقطه در حالت سه بعدی می شود x=5 , y=0, z=0 . این بار در فضا به آن نگاه کردیم .به همین ترتیب  پیش می رود نقطه ثابت است ولی تعاریف عوض می شوند و هر کدام در مرتبه ی دیگری هستند. ابعاد تعاریف را ایجاد می کنند لذا تعاریف عرضی نیستند بلکه طولی اند.

با اینکه در عالم مراتب بسیط  و مُندک هستند ولب ما می توانیم در فهم خودمان آنها را از هم جدا کنیم این یکی از ویژگی های انسان نسبت به بقیه موجودات است ، همان قدرت انتزاع . به عنوان مثال وقتی به یک دفتر نگاه می کنیم زنگ و جنسش با هم مندک است ولی ما در ذهن خودمان رنگ و جنس را از هم جدا می کنیم برای همین اگر یک شی هم رنگ آن را کنارش بگذارند می توانیم تفکیک کنیم که در رنگ مشابه اند ولی در سایر وجوه با  هم فرق دارند. این انتزاع است . این حد از انتزاع که ساده ترین آن است در سایر موجودات هم می تواند باشد ولی قدرت اصلی آن در اختیار انسان است ، که در حد عوالم است یعنی انسان می تواند شأن مادی یک چیز را از شأن ملکوتی آن جدا کند . وقتی انتزاع می کنیم قدرت نگاه کردن به یک چیز را از زاویه های مختلف پیدا می کنیم .

جواب سوال سوم : 

· شناخت کامل تر ایجاد می کند

· فهم مراتب آن موضوع را ایجاد می کند

· تفصیل آن حقیقت در مراتب مختلف 

· گسترش علم

توحید در مراتب عالم هستی ریزش پیدا کرده است یعنی هیچ بخشی از عالم خاقت از توحید جدا نیست .پس در تمامی موضوعات این عالم توجید جاری است . بنابراین فهم مراتب مختلف یک موضوع لازمه دست یابی به جنبه های توحیدی آن موضوع است . وقتی می گوییم توحید یعنی همه مراتب را پوشش داده وقتی ما بتوانیم همه مراتب آن موضوع را ببینیم یعنی به توحید آن دست پیدا می کنیم .یعنی به روح جاری در آن موضوع دست پیدا می کنیم.

در نظام واژه مثلا کلمه شمس یک جلوه در عالم ماده دارد می شود خورشید ، یک جلوه در نظام علم دارد می شود عالِم ، یک جلوه در نظام اجتماع دارد می شود امام ، به همین شکل ادامه دارد وقتی ما بتوانیم همه اینها را ببینیم می توانیم به روح معنای شمس برسیم . در واقع برای اینکه به روح معنا ر چیز برسیم باید مراتب مختلف آن را بشناسیم .

خلاصه : 

ü برای فهم روح معنا لازم است جلوه آ در مراتب مختلف شناخته شود.

ü فهم مراتب مختلف تعریف یک موضوع لازمه رسیدن به روح معنا یا جنبه ی توحیدی آن موضوع است.

برای همین اگر به ما گفتند حکمت یعنی چه ، تعاریف بسیاری وجود دارد مثلا حکمت در یک سوره یک تعریف دارد در یک سوره دیگر یک تعریف دیگر . این موضوع در سوره بروج بیان شده است . ( تاثیر روح معنای سوره بر معنی واژگان ) .قل در سوره فلق با قل در سوره ناس در عین مشترکاتی که دارند ، فرق دارد . قل سوره فلق در حدود "راه افتادن " است ولی قل سوره ناس در حدود " بجنب" .

یکی از تعاریف قرآنی حکمت این است که برای هر کوضوع و شی در عالم می توان تعاریف متعدد از منظر های مختلف داشت . فهم مراتب مختلف تعریف ، و نسبت آنها با یکدیگر می شود علم حکمت .

حکیم از حکمت بالاتر است . خداوند هیچگاه  در قرآن به خودش ذوالحکمه نگفته بلکه گفته است حکیم .حکیم آن کسی است که اشیا را در مراتب ایجاد می کند ، ذوالحکمه کسی است که اشیا تولید شده توسط حکیم را می شناسد . لذا لقمان یؤت الحکمه است نه حکیم .

ایجاد ابعاد در عالم هستی کار وحی است ، پس این قرآن است که به عالم این همه بعد داده است . قرآن مولد حکمت است نه حکیمانه !

فرق قرآن با بقیه علم ها و کتاب ها در این است که آنها ابعاد محدود دارند در حالی که قرآن ابعاد بی نهایت دارد مثل ابعاد مثلث در برابر دایره که ابعادش به سمت بی نهایت میل می کند. از این ابعاد مختلف جلوه های مختلف توحید را می توان دید تا بینهایت...

فرا گرفتن حکمت وابسته به دراست است ، البته بدون طهارت ممکن نیست. شاید کسی باشد که فقط از راه طهارت به حکمت رسیده باشد ولی مبنا آن کسی است که دراست را طی کرده باشد . این فر حجت است ، میتواند نشکیل حکومت بدهد . چون در سیستم حکومت خود اجتهاد و فقاهت موضوعیت دارد ف خود علم به ظاهر موضوعیت دارد .به همین خاطر انبیائی که فقط علم به باطن داشتند سمت تشکیل حکومت نرفتند . تشکیل حکومت حضرت موسی (ع) را میخواهد که علاوه بر علم به باطن علم به ظاهر هم دارد. امام حسین (ع) هرچقدر هم علم به باطن داشته باشد ، نامه های کوفه حجت اند و باید به سمت کوفه حرکت کند .لذا اهل بیت می گویند ما علممان خضری است و عملمان موسوی .

می شود انسان گوشه گیری کند فقط عبادت کند ، می تواند با اینها صاحب معنویت شود صاحب اخلاق فاضله بشود می تواند صاحب کرامت شود ولی خداوند کمال انسان را در این قرار نداده است .خداوند در قرآن می فرماید این مسیر رهبانیتی است که انسان ها خودشان آن را ایجاد کرده اند ما آن را نگفتیم و البته خداوند آن را در قرآن قبیح ندانسه به شرطی که حق آن ادا شود. باید در بین مردم زندگی کرد سختی دراست را تحمل کرد در عین حال تهذیب هم داشت . اهل بیت و انبیا این مسیر را آموزش داده اند . 

پیامبر (ص) فرمود رهبانیت امت من جهاد است.

مفهوم دراست:اگر کسی علمی فطری داشت و با آن می توانست بیماران را شفا دهد می تواند طبابت کند .اما این فرد نمی تواند ساختار علم پزشکی را ایجاد کند . نیاز دارد به اینکه چگونه ریختن آن را در عالم بشری تبیین کند ، یعنی بتواند یک نظام طراحی کند تا بتواند علم خود را بشری کند .ساختار زمینی برای هر مفهوم درست کند.

مانند این است که هر شب دعای رزق بخوانیم  و دیگر نگران مشکلات اقتصادی نباشیم در حالی که این مطلوب خدا نیست باید سیستم اقتصادی طراحی کنیم این یعنی دراست.

بدون حکمت قطعا نمی شود سیستم طراحی کرد . طراحی سیستم برای حکمت فلسفه زندگی است چون می خواهیم از طریق آن به حکومت برسیم.

در این کتاب قرار است هر سوره را از ابعاد مختلف بررسی کنیم . دسته بندی های مختلف برای هر سوره داشته باشیم .

***در منطق شیعه هیچ گاه تکرار وجود ندارد*** 

این که گفتند هر روز 70 مرتبه استغفار کن منظور تکرار آن نیست بلکه یعنی هر بار از منظر دیگری استغفار کن ، یک بار برای نقص های فردی ، یک بار برای نقص های اجتماعی ، یک بار برای نقص هایی که به آن علم داشتیم ، یک بار برای آنهایی که به آنها علم نداشتیم و ... تا 70 بار برای 70 منظر

عالم نظم دارد هیچ دو جزئی از عالم بدن ارتباط با هم نیستند "فأرجع البصر" (سوره مبارکه ملک) دوباره نگاه کن ، سه باره نگاه کن ... هر چقدر نگاه کنی هیچ خلل و شکافی نمی بینی . ابعاد خیلی مهم اند هر بار باید از بعد های مختلف نگاه کنیم.

هیچ موضوعی در سانتریفیوژ قرآن محدود باقی نمی ماند ار هر کوضوع کوچک آن قدر ابعاد می سازد که با آن می توان تفسیر همه هستس را فهمید . قرآن ابعاد دارد . اصلا قرآن به عالم ابعاد داده است.

امامان (ع) به همه موضوعات علم داشته اند مناظره های مختلف داشته اند وقتی از ایشان پرسیدند ، فرمودند در نزد اهل بیت علمی به جز قرآن وجود ندارد.

علامه طباطبایی :مهم تر از آنکه ببینیم اهل بیت چه آیه ای را چگونه تفسیر کرده اند ، این است که روش تفسیر اهل بیت را پیدا کنیم .

جمع بندی : سوره ها را با یک تعریف . یک غرض محدود نکنید . برای غرض ها مراتب وجود دارد . با این روش می توانیم به تصویر ذو ابعاد سوره برسیم  و این تصویر ذو ابعاد ما را به حقیقت جاری در سوره نزدیک می کند . 

غرض ها در مراتب طولی یکدیگرند ، پس می توانند متعدد باشند .

هر سوره را باید حداقل 40 بار از 40 منظر مختلف خواند ، به راحتی از عرفات سوره ها خارج نشویم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۴
طبیب دوار2

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی