گزارش سوره طارق- فرزانه سروجهانی
یاحافظ کل النفس...
این سوره با دو قسم آغاز شده است که دو واژه ی طارق و نجم الثاقب واژگان کلیدی این سوره می باشند که این دو دارای ویژگی های عمق و نفوذ و ثبت می باشند. آیه ی بعدی درباره ی نفس انسان سخن می گوید و اینکه هر نفسی برای خود حافظی دارد و این بدین معناست که نفس، قائم بر حافظی است که بر نفس احاطه (عمق و نفوذ) دارد و مراقب آن است و این حافظ است که تمام جنبه های مثبت و منفی نفس را حفظ ( ثبت) می کند تا شاید روزی وسیله ای برای هدایت آن باشد. عملکرد حافظ نیز مانند عملکرد نجم الثاقب است.
در آیات بعدی خداوند مراحل خلقت انسان و سپس روز تبلی السرائر را بیان می کند. این دوشاید به این دلیل با هم بیان شدند تا به کسانی که اعتقادی به روز قیامت و عجیب بودن آن ندارند فهماند که روز قیامت نیز به میزان خلقت انسان از ماء دافق عجیب است. ماء دافق نیز در خود ویژگی های نجم الثاقب را دارد و همراه با نفوذ وعمق و ثبت یک خلقت جدید است.
در آیات بعدی با بیان عدم وجود ناصر در آن روزمی توان به این نتیجه رسید که درروز تبلی السرائراتفاق جدیدی رخ نمی دهد و اینکه انسان هرچه دارد همان چیزهایی که از نفس حفظ شده است پس یاوری نخواهد داشت.
در ادامه بعد از بیان دو قسم به آسمان و زمین، فصل بودن قرآن (عمق و نفوذ و ثبت) را بیان می کند و نشان می دهد که غایت آن فصل است و حق را به صورت آشکار و فصل بیان می کند و هیچ گونه هزلی درآن وجود ندارد. و هر زمان که به این موضوع پی ببریم و بخواهیم به سوی او باز گردیم به دنبال نقطه ی رجوع و طارق می گردیم و با اعتقاد دیگری به آسمان و زمین نظر خواهیم کرد.
در مورد کید کافران نیز می توان گفت که آنها تلاش می کنند که غایت قرآن را از فصل بودن به هزل بودن تغییر دهند و به سیستم ضربه ( عمق و نفوذ) بزنند. در صورتی که کید آنها همان کید خداوند است تا آنها را دچار خود بزرگ بینی کند.
جمع بندی:
ویژگی های نظیر نفوذ و شدت و ... در ستاره وجود دارد که اگر در معرض این ویژگی ها باشیم، در مسیر حفظ قرار خواهیم گرفت. همچنین برای قرار گرفتن در مسیر حافظان نیز باید در نفس خود واعظی داشته باشیم که این سیستم وعظ زمانی راه می افتد که به مسیر خلقتمان نظر کنیم و به این فهم برسیم که خالقی وجود دارد که یک سلول را تبدیل به یک انسان نموده است و در پس آن یک تدبیر ربوبی وجود دارد. در این لحظه است که در مسیر رب قرار خواهیم گرفت. زمانی به این فهم رسیدیم که این رب است که ما را از نقص به سوی کمال سوق می دهد زمانی است که حرف او از دیگران فصل داده می شود و در اینجاست که به فهم درستی از طارق رسیده ایم.
قرار نگرفتن ما در این مسیر نشان دهنده ی این موضوع است که یک سپری بین ما و خداوند وجود دارد که مانع پذیرش ما می شود (یکی از مهمترین این سپرها تکبر است)؛ پس باید دری به سوی آسمان بگشاییم و به طارق و نجم الثاقب چشم بدوزیم تا شکوفایی در ما رخ دهد و بتوانیم رشد کنیم و تمایز بین حرف خود و خداوند را درک کنیم.