تکلیف 20 دی
دوستان شنبهای ، مهلت ارسال پاسخ ها ، تا ساعت 24 جمعه 26 ام دیماه می باشد.
به نام خدا
سوره همزه: خداوند قران کریم رادر جهت هدایت بشر نازل کرد و تمام سوره های قران به نحوی انسان را به سمت هدایت سوق میدهد. هدایت مانند جاده ای است که دارای راهای فرعی بسیار است که اگر انسان از جاده اصلی وارد راه فرعی شود به سمت گمراهی و عذاب رهسپار میشود که در سوره همزه به چندین راه فرعی اشاره شده :-عیب جویی چه با چشم چه با ابرو و چه با زبان -غافل شدن از یاد خدا و انباشتن مال و این تفکر که مال فرد را جاودانه می کند
سوره ماعون : دین یک مجموعه است که یتیم نوازی -ترغیب دیگران درمورد کمک به گرسنگان - نماز با اخلاص عدم ریاکاری جزءزیرشاخهای ان است پس اگر کسی فقط یکی از این زیرشاخها را قبول نداشته باشد یا انجام ندهد از دین خارج شده و تکذیب کننده خدا و قیامت است که سبب گشته از مسیر هدایت خارج شده و مشمول عذاب شود.
چند نکته : انسان در همه امور چه کوچک و چه بزرگ باید با یاد خدا ان را انجام دهد.
صفت رحمان خداوند مخصوص دنیا ست و شامل مومنان و کافران میشود در حالی که صفت رحیم خداوند مخصوص دنیا و اخرت است و فقط مشمول حال مومنان می گردد.
خداوند مالک حقیقی این عالم است که این عالم نمی تواند مستقل از خداوند باشد و در همه چیز وابسته به خداست.
بابت دیر شدن تکلیف عذر می خواهم دیروز اینترنت منزل قطع بود
به نام خدا
نکته المیزان سوره حمد:
آغاز شدن کارها با نام خدا، یعنی اعمال صفات خدایی گرفته و در راه رضای اوست و از نقص و بطلان به دور است چون با نام خدایی آغاز شده که در او نقص و بطلان راه ندارد. غرض از سراسر قرآن یک امر است، و آن هدایت است، که در آغاز قرآن این یک عمل با نام خدا آغاز شده است.
به واسطه رحمانیتش امکان هدایت را برای همه فراهم کرده تا به کمال برسند، ازآنجایی که خداوند رب العالمین است ، تمام موجودات عالم نشان دهنده ی تدبیر خداوند بوده و دارای کمال در آفرینش اندپس هر حامدی که هر محمودی را می ستاید در واقع فعل رب را ستیایش کرده است.
سوره ضحی:
باید حس یتیمی و نیاز در ما پیدا شود تا در پناه خدا و پیامبر قرار بگیریم.
به دستور خداوند پیامبر یتیم را از خو دور نمی کند و سائل را از خود نمی راند و نعمت های خدا را به خود و دیگران بازگو می کند، پس ما با الگو قرار دادن پیامبر نباید یتیم و سائل را از خود برانیم و نعمت های خدا را به خود و دیگران بازگو کنیم.
سوره فلق:
این سوره به ما می فهماند که در مسیر زندگی شر هایی نهفته است که اگر نشانه هایش را نشناسیم ما را به سمت تاریکی می برد، گناهانی که به مدت طولانی ما را احاطه کرده و به آرامی در مانفوذ می کند، گره هائ وو مشکلاتی که در ما یا در جامعه وجود دارد و به علت دور بودنمان از خدا سخت تر و سخت تر می شود و گناهی به نام حسادت
با پیدا شدن نشانه های این گناهان باید به خداپناه برد تا ما را از تاریکی ها به سمت روشنایی هدایت کند و به کمال برساند همان خدایی که رب الفلق است و تاریکی شب را به روشنایی صبح می رساند.
سوره قریش:غرض سوره بیان مسئله عبودیت رب در جامعه و پیامدهای ان است.
در مسیرعبودیت محور واحد رب الفت ، امنیت از هر ترسی و برطرف شدن نیازها بوجود می آید.
سوره کافرون: غرض سوره بیان تمایز میان عبودیت پیامبر دربرابر دین الهی و عبودیت کافران در بربر بت ها می باشد.
این دو به هیچ وجه قابل جمع نیستند.
مقایسه: اگر در جامعه عبودیت رب بر قرار باشد همه ی نیاز های آن جامعه بر طرف خواهد شد و مشکلات و سختی ها به مدد خداوند رفع می شوند و این نعمت ها همراه با محبت و انس و الفت میان افراد جامعه خواهد بود.اما اگر افراد جامعه عبد مولاهای توهمی شوند الفت در جامعه از میان می رود و خداوند عنایت خود را از آنها بر میدارد. پیامبر دلسوز و مهربانی که برای هدایت آن افراد فرستاده شده از آنان برائت می جوید و این همراه با قهر و غضب خداوند است.
نکاتی از المیزان:
-وقتی عملی را با نام خدا شروع می کنیم آن عمل را به خداوند منسوب می کنیم و با این کار آن عمل مبارک باقی بدون نقص خواهد بود.
-خداوند رحمان است و رحمت او بسیار زیاد و فراوان است و این رحمت برای همه ی مخلوقات است پس خداوند نیاز های همه را برطرف می کند و هرچه بیشتر احساس نیاز کنیم بیشتر مورد رحمت خدا قرار میگیریم.البته این رحمت دائمی نیست.
-رحمت ثابت و دائمی خداوند برای مومنان است پس هرچه ایمان ما زیاد شود رحمت خداوند برای ما ماندگارتر می شود تا جاییکه در همه حال چه در دنیا و چه در جهان آخرت مورد رحمت خواهیم بود.
به نام خدا
سوره کافرون:غرض سوره قل کردن برائت از کافرین است و پیامبر به تاین صورت به اعلام برائت از کافران امر شده است و بیان میکند پیامبر آنچه کافران عبودیت میکنند عبودیت نمی کند وعبودیت خدا و غیر خدا را جدا می کند و از دین کافران برائت می جوید.
سوره ضحی: غرض سوره معرفی پیامبر به عنوان ضحی در عالم است و بیان میکند خدا پیامبر را تحت حمایت خاص خود قرار داده و به درجات پیامبر و عظمت ایشان اشاره میکند که یکی از آنها رضایت است وبیان میکند که همه ی اینها شامل حال پیامبر گردید چون پیامبر خود را در مقابل خدا یتیم،ضال و عائل دانست و از سویی به لطف و محبت خدا و پیامبر نسبت به مخلوقات و سایر انسان های یتیم و عائل اشاره میکند.
تکلیف دوم:با بردن نام خدا به کارهایمان مارک خدایی بزنیم .آنچه مارک خدایی نداشته باشد با عون و نقص و تباهی فرقی نمی کند.غرض از سرتاسر قرآن یک امر است وآن هدایت است و همین هدایت با نام خدا آغاز شده
رحمت خاصه خداوند که خداوند رحمان است همه ی عموم بندگان چه مومن و چه کافر را کثرت دارد و آن سبیل صراطی است که خیر هستی و زندگی را همراه دارد وخدای رحیم رحمت خاصه اش برای مومنان سبیلی است که خیر آخرت را تامین نموده که به لقاء رب نائل می شوند.
غرض سوره حمد:حمد خداست اما نه به زبان بلکه با اظهار عبودیت ونشان دادن عبادت و کمک خواهی و درخواست هدایت پس کلامی است که خدا به نیابت از بندگان خود گفته تا ادب در مقام اظهار عبودیت را به بندگان خود بیاموزد.
اظهار عبودیت از بنده ی خئا همان عملی است که می کند
خدایا حمد تو را با نام تو آغاز می کنم وآغاز عبودیت با نام خدا عبودیت را به کمال می رساند.
به نام خدا
سوره همزه
غرض سوره:تصور اینکه مال باعث بی نیازی و خلود میشود باعث خود بزرگ بینی و همز و لمز افراد میشود.
انسان طغیان گر مال را عامل بی نیازی خود می داند.
اگرانسان مال را سببی مستقل برای رسیدن به خلود بداند:1. دچار جمع مال و انحصاری کردن آن می شود2. دچار همز و لمز می شود
عدده یعنی چیزی را جمع کردن و به دیگران ندادن به عبارت دیگر انحصاری کردن. چون فکر می کنیم منابع دارای محدودیت است شروع می کنیم به جمع کردن مال و انحصار کردن آن به خود و عدم کمک به دیگران، درواقع منعم بودن خدارا نعوذ بالله زیر سوال می بریم.
چون انسان با همز و لمز دل افراد را می سوزاند بنابراین جزای این عمل در سوره آتش خداست که شعله ور است و قلب را می سوزاند(حطمه)
سوره ماعون
غرض سوره :حیات معنوی انسان بوسیله امام برقرار می شود انجام برخی از گناهان باعث می شود انسان اساسی ترین عنصر مورد نیاز برای حیات یعنی ولایت را از دست بدهد.
1.سهو در نماز باعث کذب می شود. مکذب دین کسی است که سهو در نماز دارد
2. کذب،دع الیتیم،عدم حض مسکین و سهو باعث میشود انسان *ویمنعون الماعون *شود
3.کذب حیات معنوی انسان را قطع میکند.
4.کذب باعث می شود انسان حداقل شرایط لازم را برای حیات(معن) را از دست بدهد(یمنعون)
5.کسی که در نمازش دچار سهو است در معرض این است که روزی حداقل های دین را هم انکار کند
6.هر کس هر اندازه از امام بهره مند است حیات معنوی دارد.
یا رب الحسین بحق الحسین
سوره مبارکه نصر
نصر مقدمه ایست برای فتح و گشایش، یعنی اول باید یاری وکمک از طرف خدا شامل حال شود تا گشایش حاصل شود وپس از نصر و فتح ازجانب خدا آنچه برما واجب است تسبیح وحمد واستغفار است.تسبیح و حمد دوبال استغفارند.
سوره مبارکه عادیات
مرض بزرگ انسان کنود بودن نسبت به ربش است و درمان این مرض رجوع است
یادآوری این نکته که خداوند خبیر است
آیات اول سوره هیجان و ذوق و شوق مجاهدین فی سبیل الله را نسبت به رب و مسیر نشان میدهد و اینگونه بیان میدارد که
1:جهت و مسیر را که تشخیص دادی لطفا بدووو
2:در این راه باید بر سختی ها وموانع غلبه کنی تا برسی...
نکات المیزان
ادب بندگی اقتضا میکند که معبود را به همان ثنایی که خود او خود را به آن ستوده ثنا گفت
رحمان خاص دنیاست ولی هم سایه گستر بر مومنین است و هم کفار
اما رحیم عام است یعنی رحمتش هم در دنیا و هم در آخرت سایه گستر است اما خاص مومنین است (و العاقبه للمتقین)
ایاک نعبد:قید و شرطی برای عبادت وجود ندارد و عبد عابد مطلق است
رب منحصر در عبودیت است و عبد منحصر در عبد پس عابد غیر از بندگی شانی ندارد و معبود غیر از پرستیده شدن
یا من لا مفر الا الیه
تکلیف اول:
1. خداوند حتی به انسان طریقه حمد خود و اینکه چگونه شروع کند را بیان کرده تا او بتواند به صفات خداوند احاطه پیدا کرده و سرانجام به کمال رسیده و شامل صفت رحیم بودن خداوند شود.
2. این حمدباید از هر گونه خود بینی تهی باشد و تماما خدا بینی باشد.
تکلیف دوم:
سوره مبارکه ماعون:
در این سوره بیان می شود که کسانی که دین خدا و برنامه ای که برای زندگی آنها بوده است را تکذیب می کنند، نتیجه گم کردن راه رستگاری است که این راه رستگاری می تواند در انتهای راه کمک به یتیمان و مسکینان باشد و خود فرد می تواند این گمراهی را منتشر کرده و حتی حس حضض را در دیگران ایجاد نکند. همچنین افرادی که صلاة را کوچک می شمارند نمی توانند راه رسیدن به خداوند را برای خود و دیگران معن نمایند. پس عملکرد انسان است که او را به سمت تکذیب دین می کشاند.
سوره مبارکه همزه:
در این سوره بیان می شود که همز و لمز کردن نشانه ای است از اینکه انسان می پندارد که مال او دلیل برتریش بر دیگران است و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به او آسیبی رساند.اما غافل از اینکه الله ای وجود دارد که می تواند حطمه ای فراهم آورد که او را در هر مقامی که هست و تا بلندترین جایگاه (البته از نظر او) در بر گیرد و همانطور که او با همز و لمز خود قلب دیگران را سوزانده، خداوند نیز قلب او را خواهد سوزاند البته با شدتی بیشتر!
با توجه به سوره مبارکه ماعون دلیل همز و لمز کردن و در آتش افکنده شدن نیز به دنبال تکذیب دین خواهد بود.
یا رئوف
سوره مبارکه ماعون:
این سوره بیان می کند که کسی که یتیم را از خود می راند , و به مسکین طعام نمی دهد و دیگران را به این کار نمی خواند , و نیسبت به نمازش سهل انگار است , و ریاکار است و زکات نمی دهد در واعقع دین را تکذیب می کند.
به عبارتی هرکس مرتکب این رفتارها بشود, به سمت تکذیب دین می رود.
سوره مبارکه همزه :
این سوره , ریشه غیبت و عیبجویی را در غره شدن به مالی که جمع کرده می اند.درحالیکه عاقبت چنین فردی قرار گرفتن در حطمه است (نه نجات از آتش توسط اموالش) ؛ همان آتش غضب خداوند که بر قلب ها زبانه می کشد و آنهارا در بر می گیرد.
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بسم الله الرحمن الرحیم.....
عبادت وقتی حقیقتا عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد،عبادت وقتی تمام وکامل می شودکه به غیر خدا به کسی دیگر مشغول نباشد ودرعملش شریکی برای سبحان نتراشد ودلش در حال عبادت بسته ومتعلق به جایی نباشد،نه به امیدی ونه ترسی......
که در غیر این صورت خودش را پرستیده نه خدارا.....
****
سوره مبارکه همزة:
بیماری ومشکل مطرح شده در سوره مبارکه همزة،همزولمزیابه تعبیری بدگویی وغیبت است.فرد همزولمز کننده در محاسبات خوددچار مشکل شده ،چنین فردی اموال ودارایی های خود(مادی ویامعنوی مانند صفات،اخلاقیات،شئون و..)را روی هم جمع میکند وآنها را مایه ی خلود وجاودانگی خود میداندودر حقیقت در تمایز میان هست ونیست دچار مشکل است وآنچه را که به عنوان هست به حساب می آوردچه بسا موجب راندنش به سمت حطمه میشودوحطمه آتشی ست که بر دلهای این افراد چیره میشودوهیچ راه گریزی از آن نیست.در حقیقت منشا بروز چنین رفتار وباوری افئدة آنان است. بنظر میرسد درمان چنین مشکلی تجدید نظر در معیار های طبقه بندی افراد ،شئون،صفات، وهم چنین تلاش برای یافتن جنبه خلود در هر رفتار ،دارایی یا صفت باشد...
سوره مبارکه ماعون:
دراین سوره مبارکه مسئله تکذیب دین مطرح شده که در دو بعد فردی واجتماعی بیان شده است.در بعد اجتماعی مکذب دین دع یتیم میکند وحض بر اطعام مسکین ندارد.در بعد فردی دچار سهو درنماز وریاست،چنین فردی حداقل های حیات وماعون را از دیگران وخودش منع میکند.درمان چنین مشکلی اهتمام هرچه بیشتر به نماز وتوجه ویژه به یتیم ومسکین(کسی که دچار سکون شده)در جامعه میباشد....
با توجه به سوره مبارکه همزة شاید بتوان دلیل راندن یتیم وعدم حض بر اطعام مسکین را همان اشکال در طبقه بندی افراد جامعه وهمزولمز دانست.....
للهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم....
به نام خدا ،
یا نورالقلوب ...
سوره مبارکه ناس :
خدا تنها رب انسان است و جز او ربی نیست و اگر قرار است به کسی پناه ببریم باید به معبود واقعی که خداست پناه ببریم و علت رب الناس ، ملک الناس ، اله الناس بدون واو ، مستقل بودن هر کدام در دفع شر است یعنی خداوند چون ملک است پناهنده است و چون اله است دفع شر می کند هر کدام به طور مستقل کاربرد دارد و علت سه بار تکرار ناس همین است که هر دام به تنهایی پناه پناهنده قرار می گیرد . وسواس به معنای حدیث نفس است و خنوس به معنای اختفای بعد از ظهور است و شیطان بزرگترین وسوسه کننده انسان زمانی که از یاد خدا غافل می شود است و این سوره انسان را به وسواس خناس متوجه می کند که محل آن در قلب است چون ادراک و شعور آدمی به قلب نسبت داده می شود و اینکه به خدا از شر شیاطین جنی و انسی پناه ببریم .
سوره مبارکه فلق :
این سوره هم درباره پناه بردن انسان به خدا از شر هر مخلوقی چه انسان چه حیوان و چه جن است. فلق به معنای شکافنده و جدا کننده است مقصود زمانی است که انسان گرفتار شری شده است چه از نفاثات فی العقد و چه از شر حاسد اذا حسد که از این ها انسان به خدا پناهنده شده تا او را از این شر جدا کند و علت اینکه شر را به تاریکی نسبت داده این است که چون با رسیدن شب انجام اعمال شر برای ظالمان فراهم می شود.
نکته از المیزان سوره حمد:
خرد هر کجا گنجی آرد پدید ز نام خدا سازد آن را کلید
خدای خرد بخش بخرد نواز همان نا خردمند را چاره ساز
برازنده سقف این بارگاه نگارنده نقش این کارگاه
ز دانستنش عقل را ناگزیر بزرگی و دانائیش دلپذیر
سزای پرستش پرستنده را تولا بدو مرده و زنده را
بسم الله الرحمن الرحیم
تکلیف اول: معنی کلمه رحمان و رحیم و تفاوت آنها. کلمه رحمان(دلالت کننده بر کثرت و بسیاری نعمت) به معنای رحمت کثیری از طرف خدا است که شامل عموم موجودات و انسانها از مؤمنین و کافران می شود.
کلمه رحیم(بیان کننده ثبات و بقاء و دوام) به معنای نعمت دائمی و رحمت ثابت و باقی است که تنها به مؤمنین و آن هم در عالم آخرت اختصاص دارد.
درباره ی کلمه"عالمین": کلمه عالم به فتحه لام به معنای چیزی است که با آن علم یافت می شود که شامل تمامی موجودات، هم تک تک آنها و هم نوع آنها، می شود مانند عالم جماد، عالم نبات عالم حیوان، عالم انسان و... پس مراد از آن شامل هم عوالم انسان است و هم عوالم جن و نیز شامل جماعت های آنها می شود.
عبودیت و پرستش با استکبار نمی سازد ولی با شرک می سازد: کسی که خود را بزرگ می داند و نیازمند و حقیر فرض نمی کند، پس کلاٌ لزومی نمی بیند که بزرگی دیگر را پرستش کند. یعنی با وجود استکبار و خود برزگ بینی اصلاٌ عبودیت شکل نمی گیرد. اما در عبودیت و پرستشی که توسط فردی انجام می شود، ممکن است فرد به خطا رفته و برای معبود خود شریک قرار دهد.
درنتیجه خداوند از شرک در عبودیت نهی می کند اما از استکبار در آن نه.
تکلیف دوم:
مقایسه غرض دو سوره ناس و عصر:
در سوره ناس پناه بردن به خدا بعنوان پروردگار و فرمانروا و معبود انسانها از شر وسوسه های شیطان(چه از جنس جن و چه از جنس انسان) مطرح می باشد.
در سوره عصر زیان کار بودن انسانها در قبال زمان را بیان می کند که هر چه انسان تلاش کند باز هم نمی تواند حق زمان را بطور کامل ادا کند، مگر اقلیتی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده و یکدیگر را به حق سفارش کرده و به صبر توصیه نمایند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم.
یا قدیم الاحسان بحق الحسین
سوره مبارکه عادیات:
این سوره در باره ناسپاسى انسان و کفران نعمتهاى پروردگارش (إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ) و حب شدیدش نسبت به خیر(إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ) سخن مىگوید، و نتیجه مىگیرد با اینکه دوستدار خیر خلق شد، و با اینکه خیر را تشخیص مىدهد، اگر انجام ندهد حجتى بر خدا ندارد (وَ إِنَّهُ عَلى ذلِکَ لَشَهِیدٌ )، بلکه خدا بر او حجت دارد، و به زودى به حسابش مىرساند.
سوره مبارکه مزمل:
این سوره رسول خدا (ص) را امر مىکند به اینکه نماز شب بخواند(إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً )، تا به این وسیله آماده و مستعد گرفتن مسئولیتى گردد که به زودى به او محول مىشود، و آن قرآنى است که به وى وحى خواهد شد(إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ) ، و دستورش مىدهد در برابر حرفهاى بیهودهاى که دشمنان مىزنند، و شاعر و کاهن یا دیوانهاش مىخوانند صبر کند، و به نحوى پسندیده از آنان کنارهگیرى نماید (وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً )، و در این آیات تهدید و انذارى هم به کفار شده، و حکم صبر را به همه مؤمنین تعمیم داده، در آخر تخفیفى را که براى رسول خدا (ص) و مؤمنین قائل شده ذکر مىکند(فاقرءوا ما تیسر من القرآن)
------------------------------------------------------------------------------------
چند نکته از المیزان سوره مبارکه حمد:
1- گویا علت آمدن پرستش و استعانت بصیغه متکلم مع الغیر (ما تو را مىپرستیم و از تو یارى میجوئیم) همین دورى از منم زدن و استکبار بوده باشد، و میخواهد به همین نکته اشاره کند که گفتیم مقام عبودیت با خود دیدن منافات دارد، لذا بنده خدا عبادت خود، و همه بندگان دیگر را در نظر گرفته است
2- اینکه لحن سوره ناگهان از سیاق غیبت به سیاق حضور و خطاب تغییر می کند به این علت است که حق عبادت است که بنده خود را حاضر و روبروى خدا بداند، و آنى از اینکه دارد عبادت مىکند. غایب و غافل نشود.
3- خداى تعالى مالک على الاطلاق و بدون قید و شرط است، و ما و همه مخلوقات مملوک على الاطلاق، و بدون قید و شرط اوئیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سوره مبارکه ضحی:سوره نیاز و رافع نیاز
هرکس به هرمیزان بفهمد یتیم است، او را پناه میدهندو به هر میزان در خواستن ثابت باشد، او را بیشتر تحویل میگیرند. یعنی هرچه ابراز نیاز بیشتر، هدایت و بی نیازی بیشتر.
سوره مبارکه فلق:سوره دیدن نشانه ها در اوج ظلمت
هرکس بسته به اینکه به موجودات اطرافش چطور نگاه کند و چگونه با انها تعامل نماید در نقشه خلقت الهی میتواند خود را مشمول خیر یا شر کند؛ پیشرفت شر در نفس ادم انقدر اهسته و مخفی است ک فرد فقط وقتی میفهمد که پوشیده شده با شر! اما در این اوج ظلمت هم اگر بخواهد سپیده سر میزند!
نکات خلاصه متن المیزان:
- شروع با بسم الله ادبی است که خدا رعایت کرده تا بندگان خود را به ان مودب کند در نتیجه هرچه به احترام او و وجه کریمش و به سبب رضای او انجام شود باقی میماند.
- هر امری از امور از بقا انقدر نصیب دارد که خدا از ان امر نصیب داشته باشد.
- من خودم را با داغ و علامتی از علامات خدا داغ میزنم و ان داغ عبادت است تا همه بدانن من بنده که هستم!
- اظهار عبودیت از بنده همان عملی است که انجام میدهد!
- مخلوق خدا هر طور که او را بستاید به همان اندازه که به او و صفاتش احاطه یافته و او را محدود به انها دانسته میستاید در حالی که خدای تعالی به هیچ حدی محدود نیست؛ پس اگر بخواهیم او را درست ستایش کنیم باید ابتدا او را از تحدید و تقدیر خود منزه کرده باشیم!
- جمع عبادت با شرک ممکن است چرا که از ان نهی شده اما جمع استکبار با عبادت ابدا ممکن نیست!!!!
- عبادت به منظور کسب بهشت و دفع عذاب= عبادت خود! عبادت شرک الود!
- ثبات و بقا مخصوص نعمتهایی است که به مومنین داده میشود.(رحیم)
- خدای تعالی طلبکاری است که هیچ احدی نمیتواند دینش را ادا کند...
الحمدلله علی ما انعم به علینا.